گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد دهم
[سوره المائدة ( 5): آیات 15 تا 19 ] ....



ص : 168
اشاره
یا أَهْلَ الْکِتابِ قَدْ جاءَکُمْ رَسُولُنا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثِیراً مِمَّا کُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتابِ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبِینٌ
15 ) یَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ یَهْدِیهِمْ إِلی صِ راطٍ مُسْتَقِیمٍ ( 16 ) لَقَدْ کَفَرَ )
الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ قُلْ فَمَنْ یَمْلِکُ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً إِنْ أَرادَ أَنْ یُهْلِکَ الْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَ أُمَّهُ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً
وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ( 17 ) وَ قالَتِ الْیَهُودُ وَ النَّصاري نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ
أَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ یُعَذِّبُکُمْ بِذُنُوبِکُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ
إِلَیْهِ الْمَصِیرُ ( 18 ) یا أَهْلَ الْکِتابِ قَدْ جاءَکُمْ رَسُولُنا یُبَیِّنُ لَکُمْ عَلی فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشِیرٍ وَ لا نَذِیرٍ فَقَدْ جاءَکُمْ
( بَشِیرٌ وَ نَذِیرٌ وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ( 19
، ص: 170
[سوره المائدة ( 5): آیه 15 ] .... ص : 170
اشاره
یا أَهْلَ الْکِتابِ قَدْ جاءَکُمْ رَسُولُنا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثِیراً مِمَّا کُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتابِ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبِینٌ
(15)
ترجمه و شرح .... ص : 170
صفحه 85 از 214
خداوند متعال در این آیه شریفه اهل کتاب را بطور کلّی مورد خطاب قرار داده و آنها را به سوي اسلام دعوت میکند، نخست
میفرماید: اي اهل کتاب پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله به سوي شما آمد تا بسیاري از آنچه را که از کتابهاي خود پنهان کرده
بودید و پیمان شکنی ها را که روا داشتهاید آشکار کند و نیز از آن آمده تا بسیاري از بارها را از دوش شما بر دارد و پاکیزههائی را
که در نتیجه مخالفت و انحراف بر شما حرام شده بود دوباره بر شما حلال کند سپس با جمله:
قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبِینٌ- بیان میکند که دوران ظلمت عقیده و خرافتها پایان یافت و آئین آمیخته به شرك که بر جهان
سایه افکنده بود به کنار رفت و قرآن کریم از طرف خدا به رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله نازل شد و جهان آفرینش را براي
همیشه روشنائی بخشید لذا اکنون فرصت مناسبی است که گذشته را جبران نموده و از کیفري که براي أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 10 ، ص: 171
خلافکاري شما در این جهان نوشته شده بود رهائی یابید، اینک میفرماید:
اي اهل کتاب و اي یهود و نصاري پیامبر ما که با معجزه باقیه و خالده که قرآن است به سوي شما آمد تا بسیاري از آنچه را که شما
از تورات و انجیل براي مردم عوام مستور و مخفی میداشتید مانند اوصاف و نعوت محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و مژده آمدن
او که عیسی علیه السّلام داده بود و حکم رجم زناي محصنه و غیره را براي شما روشن و آشکار سازد و از بسیار از آنچه که فعلا
مورد نیاز و حاجت نیست و مأمور به گفتن آن نمیباشد در گذرد و یا از گناه بسیاري از آنان که توبه کنند درگذرد، سپس
میفرماید: اي اهل کتاب از جانب خدا نوري براي شما درخشیده و به افق شما طالع گشته که عبارت از نور محمّدي صلّی اللّه علیه
و آله و سلّم است و از طرف خدا کتاب روشن و آشکاري براي شما آورده تا حقایق را روشن و مکنونات را آشکار سازد.
از این آیه استفاده میشود:
قرآن کتاب الهی و معجزه آشکار و نور و راهنما است و باید جهانیان با تمسّک به آن هدایت یابند.
(15)
، ص: 172
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 172
اي یهود و اي نصاري بر شما مر رسولی با کتاب آمد ز ما
میکند روشن شما را از کتاب آنچه مخفی میکنید از فضل و باب
و از کثیري زان کند عفو از شما که همی دارید آن را در خفا
آمد از حق بر شما نوري عیان هم کتابی کوست روشن بالعیان
(15)
، ص: 173
[سوره المائدة ( 5): آیه 16 ] .... ص : 173
اشاره
صفحه 86 از 214
( یَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ یَهْدِیهِمْ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ ( 16
ترجمه و شرح .... ص : 173
خداوند متعال در این آیه مبارکه به پیروان مکتب قرآن مژده میدهد که این پیامبر آخرین فرصت خلاص و رهائی را براي شما
آورده و با این پیامبر از جانب خدا نوري است که همان کتاب راهنماي روشنی بخش است.
این نوري است که دلها را آباد میسازد و بصیرت را در شناختن حق تیز میکند با این کتاب و این نور خدا هر کس را که در پی
یافتن خشنودي وي باشد به راههاي سلامت و نجات رهبري میکند این سلامت هم سلامت روحی است با اینکه آدمی به عقیده
آشکاري معتقد میشود که پیچیدگی و معمّا و لغزي در آن نیست و به این که به مهر و دادگري و پاداش بزرگوارانه خدا آرامش
خاطر حاصل میشود و هم سلامت دینی است به این که مردم دیگر به گروههاي گوناگون منقسم نمیشوند که تا روز قیامت
دشمنی و کینه در میان ایشان باشد و هم ، ص: 174
سلامت اجتماعی و بشري است به این که مایه دوستی و هم پشتی و هم آهنگی اجتماعی میشود و براي بشریّت دادگري و برادري
و وفاي به عهد و پیمان را تضمین میکند، و همه را از تاریکیهاي شبههها و دشمنیها و شهوتها و بریدن پیوند از خدا و دور شدن
و لعنت شدن از درگاه او بیرون میآورد و همه این کارها باذن خدا و خواست او انجام میشود و همه به راه یگانه راستی که کجی
ندارد و آدمی در آن گمراه نمیشود راه مییابند، اینک میفرماید:
خداوند به برکت و بوسیله آن نور هر کس را که پیرو رضاي حق باشد به راههاي خیر و سلامت هدایت میفرماید تا او را از عذاب
الیم نجات بخشد و کسی را که پیروي او کند از تاریکیهاي شرك و خبث و عقائد خرافی و اوهام باطله بیرون آورده به نور اسلام و
هدایت قرآنی که به علم و مشیّت و توفیق خود نازل کرده است و به راه مستقیمی که موصل به خیر دنیا و آخرت باشد راهنمائی
میکند.
از این آیه استفاده میشود:
کسانی که به رضاي احدیّت تسلیم گردند خدا به نور قرآن آنها را به راه راست هدایت میکند.
و نیز دانش قرآن انسان را از ظلمت کفر نجات داده و به طرف ایمان هدایت مینماید.
(16)
، ص: 175
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 175
مینماید حق به خلق اندر ایاب ره ز وي یعنی که از نور و کتاب
در هدایت نور حق پیغمبر است یا ولیّی کو به دانائی سر است
تابع و رضوان او راه سلام هست باز از هر طرف بر وي تمام
یعنی آنکه خواست خوشنوديّ وي باشد از آفات ایمن پی به پی
مینماید خارج از ظلماتشان سوي نور و ایمن از آفاتشان
این بود با اذن او یعنی که خواست بهر ایشان تا نماید راه راست
صفحه 87 از 214
(16)
، ص: 176
شأن نزول .... ص : 176
عکرمه گفته یهودیان نزد پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلم آمدند و از او در باره رجم و سنگسار کردن سؤال نمودند پیغمبر
فرمود کدامیک از شما به کتاب تورات اعلم و داناتر هستید آنها ابن صوریا را معرفی کردند.
پیامبر اکرم ابن صوریا را به خدائی که تورات را براي موسی فرستاد و او را با معجزات گوناگون به پیامبري برگزید قسم دادند و
فرمودند که حقیقت را از تورات بگوید.
ابن صوریا گفت هنگامیکه زنا نزد ما زیاد شده بود حکم او جز صد تازیانه و تراشیدن سر بیش نبود ولی خداوند سنگسار کردن و
رجم را در تورات معین فرمود سپس این آیات بر رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله نازل گردید.
تفسیر جامع البیان نیز این سبب نزول را نوشته است.
، ص: 177
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 177
قوله تعالی: سُبُلَ السَّلامِ سلم بر وزن فلس یعنی کنار بودن از آفات ظاهري و باطنی چنانکه در آیه 84 سوره صافات میفرماید:
إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ- قلب سلیم آن است که از شک و حسد و کفر و غیره سالم و کنار باشد.
و نیز در آیه 71 سوره بقره میفرماید:
مُسَلَّمَۀٌ لا شِیَۀَ فِیها- یعنی از عیوب سلامت و خالی در آن نیست آیه اول اشاره بسلامت باطنی و آیه دوم بسلامت ظاهري است.
و نیز کلمه سلم بمعنی مسالمت و صلح و سازش آمده است چنانکه در آیه 61 سوره انفال میفرماید:
وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ- یعنی اگر کفّار مایل بسازش و صلح شدند تو هم مایل باش و بخدا توکل کن سلّم-
یعنی نردبان خواه از چوب باشد و یا از سنگ و غیره و علت این تسمیه آن است که تو را بانچه میخواهی تسلیم میکند و میرساند
چنانکه در آیه 35 سوره انعام میفرماید:
وَ إِنْ کانَ کَبُرَ عَلَیْکَ إِعْراضُ هُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِیَ نَفَقاً فِی الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِی السَّماءِ فَتَأْتِیَهُمْ بِآیَۀٍ- یعنی اگر اعراض آنها بر تو
گران باشد اگر بتوانی منفذي در زمین ، ص: 178
بیابی یا نردبان و وسیله بالا رفتن بآسمان پیدا کنی و آیهاي براي آنها بیاوري که وادار بایمانشان کند نتوانی آورد چون خدا خواسته
ایمان و کفر با اختیار باشد نه با اجبار. ضمنا کلمه سلم فقط دو بار در ضمن آیات قرآن آمده است.
و از این ماده است:
سلام- که یکدفعه سلام خارجی است به معنی سلامت چنانکه در آیه 34 سوره ق و 69 انبیاء و 127 سوره انعام میفرماید:
ادْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِکَ یَوْمُ الْخُلُودِ- یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ و لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ- که همه اینها به معنی سلامت و
سلام خارجی است.
و یکدفعه سلام قولی است چنانکه در آیه 54 سوره انعام و 64 سوره اعراف میفرماید:
صفحه 88 از 214
وَ إِذا جاءَكَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ- و نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّۀِ أَنْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ- و سلام قولی عبارت از دعا و خواستن
سلامت از خدا بشخص است.
و این کلمه در اصل مصدر است و از باب مبالغه وصف حق تعالی آمده چنانکه در آیه 23 سوره حشر میفرماید:
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ- و صاحب اقرب الموارد معتقد است که در اسماء اله جز سلام مصدر نیامده است
و کلمه سلام در ضمن آیات قرآن بمعانی متعددي بکار برده شده از آن جمله است:
1) بمعنی خداوند متعال چنانکه در آیه 23 سوره حشر ، ص: 179 )
میفرماید:
السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ- یعنی خداوند متعال ایمنی بخش دلهاي هراسان و قالب و قاهر بر همه خلق است.
2) بمعنی بهتر چنانکه در آیه 89 سوره زخرف میفرماید: )
فَاصْ فَحْ عَنْهُمْ وَ قُلْ سَلامٌ- یعنی اي رسول گرامی تو که از ایمان آنها مأیوسی از آنها رو گردان باش و با قول بهتر و شایسته با آنان
برخورد کن.
3) بمعنی ثنا و ستایش نیکو چنانکه در آیه 120 سوره صافات میفرماید: )
سَلامٌ عَلی مُوسی وَ هارُونَ- یعنی ثناي نیکو بر موسی و هارون باد ( 4) بمعنی سلام دادن به همدیگر چنانکه در آیه 61 سوره نور
میفرماید:
فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّمُوا عَلی أَنْفُسِکُمْ تَحِیَّۀً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَکَۀً طَیِّبَۀً یعنی اگر بخواهید بخانهاي داخل شوید سلام کنید بر نفس خود
و همدینان خود که سلام و تحیت برکتی نیکو و پاکیزه از طرف خداوند متعال است ( 5) بمعنی سلامتی و تندرستی چنانکه در آیه
48 سوره هود میفرماید:
اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا- یعنی اي نوح از کشتی فرود آي که ما تو و پیروانت را از آسیبها و بلاها سالم و تندرست نگاه داریم.
، ص: 180
[سوره المائدة ( 5): آیه 17 ] .... ص : 180
اشاره
لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ قُلْ فَمَنْ یَمْلِکُ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً إِنْ أَرادَ أَنْ یُهْلِکَ الْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَ أُمَّهُ وَ مَنْ فِی
( الْأَرْضِ جَمِیعاً وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ( 17
ترجمه و شرح .... ص : 180
خداوند متعال در این آیه مبارکه قول مسیحیان را که میگفتند خدا، مسیح پسر مریم است ابطال نموده و برسولش امر فرموده که
باینان بگو چگونه شما چنین گمان میکنید مخلوقی که قادر و توانا بر بقاء و حفظ خودش نیست اله عالم باشد.
در صورتی که از نیستی بهستی آمده و حادث گردیده زیرا شکی نیست که او زائیده شده از مریم است و وجود مریم پیش از وجود
او بوده پس حادث است و هر حادثی مسبوق به عدم است و همچنین پس از حدوث مالک حیات و بقاء خود نیست بلکه هم محتاج
صفحه 89 از 214
به علّت محدثه و هم علت مبقیه میباشد و وجود هر مخلوقی نسبت به اراده ، ص: 181
خالق اوست لذا میفرماید:
بحق سوگند آنانکه گفتند خدا همان مسیح بن مریم است کافر شدند و حقیقت را مستور داشتند اي رسول گرامی به اینها بگو اگر
خداوند اراده کند که مسیح و مادرش و تمام موجودات روي زمین را هلاك و معدوم سازد کیست که مانع اراده او گردد و احدي
تمکن و قدرت ندارد که مانع و جلوگیر مرگ عیسی و مادرش گردد.
زیرا مالکیت و سلطنت آسمانها و زمین و آنچه در میان آن دو قرار دارد از آن اوست لذا هر چه بخواهد میآفریند و بر هر چه
بخواهد قادر و توانا است حتی اگر بخواهد انسانی را از مادر بدون پدر میآفریند مانند مسیح، لذا هر کس که هلاکش به دست
دیگري است معبود نیست و همچنین کسی که مولود و تربیت شده دیگري است ربّ نتواند بود.
از این آیه استفاده میشود: کسانی که معتقد به الوهیت علی علیه السلام هستند کافرند و همچنین استفاده میشود که قدرت مطلق به
دست خداوند متعال است هر کس را و هر آنچه را که بخواهد خلق می کند یا هلاك میسازد، لذا نسبت دادن کارهاي خدا به غیر
کفر محض میباشد.
، ص: 182
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 182
و آنکه کافر گشت و گفت از ناروا مر مسیح ابن مریم را خدا
ابن مریم بودنش باشد گواه اندر این کوبنده باشد نه اله
زان که مریم بوده ز او اکبر بسال نیت حادث را خدائی در محال
کیست کو پس مالک و تا از جدا منع سازد هیچ شیء بر ملا
گر عیان گردد اراده دیگرش که هلاك آید مسیح و مادرش
یا هر آنچیزیکه باشد در زمین جمله را نابود فرماید چنین
از خدا باشد زمین و آسمان و آنچه باشد این دو را اندر میان
آفریند هر چه خواهد در زمین همچو آدم کافرید از ماء و طین
خلق حوّا بی ز امّ چون کرده بود بیپدر هم خلقت عیسی نمود
بیاب و امّ مینماید خلق گاه همچو آدم را که از خاك سیاه
آفریند بیپدر همچون مسیح یا که بیمادر چو حوائی صریح
حق بود قادر به هر چیزي براست میتواند کرد هر کاري که خواست
(17)
، ص: 183
شأن نزول .... ص : 183
این آیه طبق نوشته تفسیر کشف الاسرار در باره مسیحیان نجران نازل گردیده که گفته بودند عیسی پسر خدا است یا خود عیسی
صفحه 90 از 214
همان خداست.
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 183
قوله تعالی: وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ.
کلمه ارض و سماء در ضمن آیات متعددة ذکر گردیده لکن کلمه ارض بصورت مفرد آمده و به شکل جمع یعنی ارضون ذکر
نگردیده است بخلاف کلمه السّماء که بصورت جمع یعنی السموات آمده است زیرا که تلفظ ارضون سنگین و ثقیل است لذا به
شکل مفرد استعمال شده است. و هنگامی که خداوند میخواهد جمع ارض را بیان فرماید چنین میفرماید: وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ که
باز این کلمه به صورت مفرد آمده است.
امّا لفظ سماء گاهی به صورت جمع و گاهی به شکل مفرد آمده است و این خود مسئلهاي است که باید با دقّت به آن توجّه نمود و
، ص: 184
معناي آن را فهمید.
چنانکه سیوطی در کتاب اسرار التنزیل میگوید: اگر از کلمهاي اراده عدد بشود آن را بصورت جمع که دلیل بر وسعت عظمت و
کثرت است میآورند مانند: سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ- یعنی همه موجوداتی که در آسمانها هستند خدا را تسبیح میکنند، بدین
معنی هر یک از آنان بنا بر اختلاف تعدادشان خدا را تسبیح مینمایند:
و در آیه: قُلْ لا یَعْلَمُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَیْبَ إِلَّا اللَّهُ- کلمه سماوات بصورت جمع آمده مراد از این است که هیچیک از
موجوداتی که در آسمانها هستند جز خدا داننده نهانیها نیست.
لکن زمانی که از کلمه سماء اراده جهت شود بصورت مفرد آمده است، چنانکه در آیه 22 ذاریات و 16 ملک میفرماید:
وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ- أَ أَمِنْتُمْ مَنْ فِی السَّماءِ أَنْ یَخْسِفَ بِکُمُ الْأَرْضَ.
، ص: 185
[سوره المائدة ( 5): آیه 18 ] .... ص : 185
اشاره
وَ قالَتِ الْیَهُودُ وَ النَّصاري نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ یُعَذِّبُکُمْ بِذُنُوبِکُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ وَ
( لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ ( 18
ترجمه و شرح .... ص : 185
خداوند متعال در این آیه شریفه به یکی از ادّعاهاي بی اساس یهود و نصاري اشاره نموده و میگوید آنان چنان بخود مغرور بودند
که میگفتند ما از شدّت نزدیکی و قربمان به خدا پسرهاي او و دوستان او هستیم لذا هر قدر گناه بکنیم ما را عقوبت نخواهد کرد
لکن خداوند در پاسخ دعوي آنان به پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله دستور داد که به آنان بگو اگر چنین است پس چرا خدا به
صفحه 91 از 214
گناهانتان عذاب میدهد نه چنین است که میپندارید شما هم چون دیگران بشر و آفریده خدائید و خدا هر که را بخواهد میآمرزد
و هر که را بخواهد عذاب میدهد توضیح اینکه آیه مورد بحث خدا را از مهر پدري و فرزندي و عواطف خصوصی پاك میشمارد
و قاعده کلّی بدست میدهد که هر که اطاعت کند آمرزیده ، ص: 186
میشود و هر که گناه ورزد عذاب میبیند و کار بسته بسنّت خدائی که بر همه یکسان روان میشود و عاطفه شخصی و پیوند
خصوصی در آن تأثیر ندارد اینک میفرماید:
یهود و نصاري گفتند که ما پسران خدا و دوستان او هستیم خداوند متعال در پاسخ دعوي آنها به رسولش فرمود: که به آنان بگو
اگر مطلب چنین است پس چرا خداوند شما را به سبب گناهانتان عذاب میکند؟ خیر چنین نیست بلکه شما انسانی هستید از
مخلوقات او و هیچ مزیّت و تفضیلی بر غیر خودتان ندارید و آمرزش و عذاب هم بسته به خواست و مشیّت خداست هر کس را
بخواهد میآمرزد و هر که را بخواهد عذاب میکند و بدانید حکومت آسمانها و زمین و آنچه در میان آنها است از آن اوست و
بازگشت و آنچه پس از بازگشت از حساب و کیفر و پاداش است همه با اوست و کسی را در مملکت او تصرّفی نیست.
از این آیه شریفه استفاده میشود که خداوند متعال را با هیچکس خویشاوندي و محبّتی نیست بلکه هر نیکوکار و بدکاري را به
مقتضاي عملش جزا میدهد و مانعی در کار او نمیباشد و محبّت نیز به دعوي صرف درست نیاید بلکه محبّت را نشانههائی است
که یکی از آنها پیروي و اطاعت محبوب است. لذا شفاعت هم تا اذن و اجازه حق نرسد و تا بنده با ایمان و مرضی حق نباشد انجام
نمیگیرد.
(18)
، ص: 187
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 187
از غلط گفتند ترسا و یهود ما پسرهاي خدائیم از نمود
هم احباي خدا و انبا و یار کی معذّب گردد از پروردگار
گو چگونه پس نماید حق عذاب مر شما را در ذنوب بی حساب
زان که فعلی هیچ بی پاداش نیست ور بود بیرون ز عدل و ایمنی است
نیست هم پاداش و فعل دیگري بر دگر کس راجع اندر منظري
هر کسی یابد جزاي کار خویش خود رسد بر فخر خویش و عار خویش
چون شما دارید هر یک اعتراف بر عذاب هر دو عالم بی خلاف
عجل را کردید سجده از فسون حکم شد از یکدگر ریزید خون
پس نه احباب و نه ابناء اللهید بل بشر باشید خلق ار آگهید
همچو دیگرها که خلقند و بشر از حق آیدشان جزاي خیر و شر
بر اراده است غفران و عذاب مستحق تا کیست بر عفو و عقاب
(18)
، ص: 188
صفحه 92 از 214
شأن نزول .... ص : 188
سبب نزول این آیه مبارکه طبق گفته ابن عبّاس این است وقتی پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم یهودیان و نصرانیان را از
عذاب خدا ترسانید گفتند چگونه ما را میترسانی در صورتی که ما هر قدر گناه زیادتر انجام دهیم خدا ما را عقوبت نخواهد نمود
زیرا ما پسران او و دوستان اوئیم، لذا خداوند متعال در مقابل ادّعاي آنان به رسولش دستور داد که بآنان بگو اگر چنین میباشد
یعنی پسرهاي خدا و دوستان او میباشید پس چگونه شما را براي گناهانتان عذاب میکند، در صورتی که پدر هرگز اولادش را
عذاب نمیکند.
به نظر حسن بصري این گفتار آنها از باب مبالغه است یعنی ما بقدري به خدا نزدیکیم همانطوري که پسر به پدر نزدیک است، و
بقدري خدا بر ما مهربان است مثل پدر بر پسرش، لذا ما را عقوبت نخواهد کرد.
، ص: 189
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 189
قوله تعالی: وَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ.
فرق میان مصیر و مرجع این است که مرجع به معنی بازگشتن چیزي است به سوي حالتی که قبل از این زمان به همان حالت بوده،
مثلا اگر زمانی حرارت هوا چهل درجه باشد و بعد از ساعتی به چهل و پنج درجه رسیده باشد و سپس بازگشت به چهل درجه
نموده میگویند:
رجعت حرارة الهواء- و صحیح نیست بگویند: صارت حرارة الهواء ولی مصیر بازگشتن چیزي است به حالتی که قبل از این داراي
آن حالت نبوده است، لذا میگویند: مصیر الطین خزفا- یعنی بازگشت گل سفال است و صحیح نیست گفته شود:
رجع الطین خزفا- زیرا گل پیش از این سفال نبوده است.
، ص: 190
[سوره المائدة ( 5): آیه 19 ] .... ص : 190
اشاره
یا أَهْلَ الْکِتابِ قَدْ جاءَکُمْ رَسُولُنا یُبَیِّنُ لَکُمْ عَلی فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشِیرٍ وَ لا نَذِیرٍ فَقَدْ جاءَکُمْ بَشِیرٌ وَ نَذِیرٌ وَ اللَّهُ
( عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ( 19
ترجمه و شرح .... ص : 190
خداوند متعال در این آیه شریفه اهل کتاب را مورد خطاب قرار داده تا راه عذر و بهانه بر ایشان بسته شود بخصوص به آنهائی که
اهل استدلال و بحث بودند تا نگویند مدت مدیدي بر ایشان گذشت و مژده دهندهیی نیامد تا آنان را به خدا نزدیک کند یا
صفحه 93 از 214
ترسانندهیی که آنها را از کج راهی بترسانند لذا حق تعالی از راه امتنان به افراد بشر تذکّر میدهد که پس از زمان فترة رسول
خودمان را براي شما فرستادیم تا قاطع عذر شما باشد و نگوئید بر ما پیغمبري نیامد، اینک میفرماید:
اي صاحبان کتاب اي یهود و نصاري دیگر حجّتی براي شما نیست، زیرا پیغمبر ما محمّد صلّی اللّه علیه و آله براي دعوت و هدایت
شما آمد تا احکام و قوانین متروکه و ضایع گشته شما را روشن سازد و حقایق را براي شما بدنبال فترة بیان کند تا شما نگوئید مژده
دهنده و ، ص: 191
ترسانندهاي براي ما نیامد تا مبادا در روز واپسین بگوئید نه بشارت دهندهاي به سوي ما آمد و نه بیم دهندهاي تا ما را بسبب طاعت
مژده ثواب دهد، و به سبب معصیت بیم و عقاب دهد، اینک عذر شما مرتفع گشت و حقّا پیغمبر ما محمّد صلّی اللّه علیه و آله براي
شما به سمت بشیر و نذیر مبعوث گردید تا هر مطیعی را بشارت به ثواب دهد و هر نافرمانی را از عذاب و عقاب بترساند و خداست
که بر همه چیز تواناست و هر یک از دیانتهاي آسمانی را بر حسب ظرفیت افکار مردم همان زمان تشریع نموده و به وسیله پیامبرانی
فرستاده و چون دوره متوسطه مکتب توحید به پایان رسید.
اینک مکتب عالی اسلام و برنامه قرآن کریم بتصدّي رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بنا نهاده شد و مردم جهان را براي
همیشه به آن مکتب دعوت مینماید و دستورات آن براي تأمین احتیاجات بشر و انتظام جهان کافی است و میتواند رهبر جامعه بشر
و ایمن از نقص و اعتراض باشد.
از این آیه استفاده میشود که مسلک جبریان باطل است زیرا اگر مردم نسبت به کارهاي خوب و بد خود قدرتی نداشتند در روز
قیامت استدلال میکردند که ما قدرتی نداشتیم نه اینکه بشارت دهنده و ترسانندهاي نداشتیم تا ما را به پاداش بشارت، و از عذاب
بیم دهد.
(19)
، ص: 192
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 192
آمد اي اهل کتاب از نزد ما بر شما پیغمبري صاحب لوا
بر شما روشن نماید او سبل بر زمان فترت از وحی و رسل
چونکه گوئید از طریق اعتذار بهر ما نامد رسول از کردگار
تا که بدهد مژده بر ما یا که بیم آمد آنکس با چنین وصف عظیم
تا که باشد امتحان جزء و کلّ خارها موضوع گردد هم ز گل
حق فرستاد انبیاء را پی به پی چون توانا باشد او بر کلّ شیء
(19)
، ص: 193
شأن نزول .... ص : 193
ابن اسحق از ابن عبّاس روایت کرده که پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم یهودیان را به اسلام دعوت نمود و ایشان را ترغیب
صفحه 94 از 214
و تشویق به پذیرفتن دین اسلام کرد و آنها از پذیرفتن اسلام امتناع می ورزیدند سپس معاذ بن جبل و سعد بن عباده به یهودیان
گفتند اي جماعت یهود از خداوند بترسید، شما همان کسانی بودید که اوصاف این پیامبر را براي ما بیان میکردید و قبل از بعثت
وي ما را به پذیرش دین او تشویق مینمودید، پس چرا اکنون او ظهور کرده وي را انکار میکنید.
ابن رافع، حریمله، و وهب بن یهودا در جواب گفتند ما چیزهائی که شما میگوئید نگفتهایم و خداوند بعد از موسی پیامبري
نفرستاده است، و بعد از توراة کتاب آسمانی دیگري را نازل نکرده است، سپس این آیه نازل شد.
سیوطی نیز این سبب نزول را نقل کرده است.
، ص: 194
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 194
قوله تعالی: یُبَیِّنُ لَکُمْ عَلی فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ.
فتر- اصل فتر چنانکه مرحوم طبرسی نوشته به معنی انقطاع از جدّیت در کار است.
لکن راعب فتور را سکون بعد از حدّت، نرمی بعد از شدّت، ضعف بعد از قوّت میداند چنانکه در آیه 20 سوره انبیاء میفرماید:
یُسَ بِّحُونَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ لا یَفْتُرُونَ- یعنی شب و روز خدا را تسبیح میگویند و آرام نمیشوند (آیه در باره ملائکه است) و همچنین
در آیه 74 و 75 سوره زخرف میفرماید:
إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی عَذابِ جَهَنَّمَ خالِدُونَ- لا یُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَ هُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ.
یعنی گنهکاران در عذاب جهنّم پیوستهاند عذاب از آنها قطع نمیشود.
و فترت- در آیه مورد بحث زمانی است که در آن پیغمبر نیست و زمان از رسول قطع شده در دوران فترت دین هست ولی پیغمبر
نیست چنانکه خداوند در آیه مزبور میفرماید:
اي اهل کتاب رسول ما به دوران فترت و انقطاع پیامبران آمد تا نگوئید که به شما بشیر و نذیر نیامده.
، ص: 195
توضیحات .... ص : 195
قوله تعالی: یا أَهْلَ الْکِتابِ قَدْ جاءَکُمْ رَسُولُنا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثِیراً مِمَّا کُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتابِ.
تفسیر کاشف مینویسد: مقصود از کلمه رسولنا پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله میباشد زیرا پیغمبر اسلام آنچه را که اهل کتاب
از تورات و انجیل پنهان میکردند آشکار نموده و بیان کرد.
زیرا اهل کتاب حقایق زیادي را پنهان کردند لکن پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله آنچه را که مورد نیاز کنونی مردم جهان بود
مانند بیان حقیقت توحید و منزّه بودن انبیاء از نسبتهاي ناروائی که در کتب عهدین به آنان داده بودند، حکم تحریم و شراب و
امثال آن را بیان فرموده است ولی بعضی از حقایق که مربوط به امتهاي پیشین و زمانهاي گذشته بود و بیان آنها اثر قابل ملاحظهاي
در تربیت اقوام کنونی نداشته از ذکر آنها صرف نظر نموده است.
و همچنین خداوند متعال هم خود را نور نامیده (اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
زیرا آسمانها و زمین هر دو از ظلمت عدم مخفی بود و به وسیله ایجاد آنها را روشن و ظاهر ساخت و پیامبر اکرم را نیز نور نامیده و
فرموده: قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ.
صفحه 95 از 214
براي اینکه حقیقت خط انسان را که از طرف خدا باید باو برسد ، ص: 196
مبیّن و روشن ساخت و نخستین چیزي که حق به نور قدرت خویش از ظلمت عدم آشکار فرمود نور محمّد صلّی اللّه علیه و آله بود
چنانکه خود رسول اکرم فرمود:
اوّل ما خلق اللّه نوري- و چون تمام موجودات از وجود نور او ظاهر گشتهاند نور مطلق هم او خواهد بود.
قوله تعالی: یَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ ....
منظور از سبل السلام در این آیه مبارکه به عقیده حسن و سدي یعنی راههاي خدا که عبارت از احکامی است که براي بندگان به
نام آئین اسلام نازل فرموده است.
لکن زجاج میگوید: یعنی راههاي سلامت از هر ترس و زیانی مگر آن ترس و زیانی که قابل توجّه نباشد، زیرا ضرر و ترس کم
سر انجام به نفع باز میگردد پس منظور این است که خداوند کسانی را که از چیزهایی پیروي میکنند که رضاي خدا در آن است
به راه سلامت هدایت میکند و مقصود از هدایت به سوي راههاي سلامت این است که الطاف خویش را شامل حال آنان میسازد
تا به راه حق قدم نهند و از کفر که بمنزله ظلمت است بسوي ایمان که مانند نوري است برگردند و در اثر سعی و کوشش طاقت
فرسا کمال انسانیّتی را که پروردگار در نهاد بشر سپرده است بصورت صفاي روح و نیروي استقامت درآورد و از سلامت عقیده و
صفاي خوي بهرهمند فرماید و به صراط مستقیم آن که غرض از آفرینش و یگانه هدف بشر است نائل گرداند و از زندگی گوارا
در دو جهان بهرهئی نصیب او فرماید.
قوله تعالی: لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ. ، ص: 197
از جمله آئین مسیحیّت قول به حلول و اتحاد است با اینکه آفریدگار عین عیسی مسیح است که در او حلول نموده و بر حسب آئین
گروهی از مسیحیان به نام یعقوبیه این است که اقنوم کلمه و ذات آفریدگار در عیسی فرزند مریم حلول نموده است و یا اقنوم علم
او به عیسی انتقال یافته است و آیه بکفر و تناقض گوئی سوگند یاد نموده است و به رسول اکرم میفرماید: با این گروه احتجاج بنما
و بگو در صورتی که عیسی مسیح را فرزند مریم نامیده و معرّفی مینمائید و مانند سایر افراد بشر مخلوق است لازم این عقیده آن
است که او را تحت تدبیر پروردگار بدانید و هر تصرّف و تدبیري که پروردگار در باره عیسی بنماید نافذ باشد و مانعی از آن
جلوگیري نکند، در این صورت چنانچه پروردگار بخواهد که عیسی مسیح و مادرش مریم را هلاك کند میتواند همچنانکه او را
از مادرش مریم آفریده است.
پس قول به این که آفریدگار جهان بشر حادث و فنا ناپذیر باشد تناقض است. و علاوه آسمان و زمین و آنچه از پدیدههاي بیشمار
که از نعمت هستی برخوردارند همواره در احاطه و قدرت پروردگار در حرکت بوده و بسوي کمال مناسب خویش رهسپارند از
جمله خلقت عیسی و مادرش مریم و چگونگی زندگی و هلاکت آندو است که به تدبیر پروردگار در باره آنها بوده.
پس گمان اینکه مدبّر هستی عیسی فرزند مریم است تناقض گوئی است.
لذا آیه مذکور پاسخ تمام گفتارهاي رکیک را بنحو احسن بیان کرده و میفرماید: که همه بدانند که حق تعالی بقدرت تامّه و
مشیّت ، ص: 198
کامله خویش هر چه خواهد میآفریند و هر چه را خواهد اعدام میگرداند خودش متصرّف در تمام امور است و کسی را در امر
خلقت تصرّفی نیست و نظام عالم را واگذار به کسی ننموده است.
لذا گفتار دکتر پوست در تاریخ کتاب مقدّس که طبیعت خداوند سه اقنوم است که جوهر آنها متساوي است (اللّه ربّ) و (اللّه ابن)
و (اللّه روح القدس) که کار پدر آفریدن و کار پسر فدا شدن و کار روح القدس تطهیر است و هر سه اقنوم تمام اعمال را بطور
متساوي در بین خود تقسیم کردهاند. پندار باطل و طبق آیات قرآنی بتپرستی و کفر است.
صفحه 96 از 214
قوله تعالی: وَ قالَتِ الْیَهُودُ وَ النَّصاري نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ یُعَذِّبُکُمْ بِذُنُوبِکُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ.
از جمله خودستائی یهود و نصاري این که هر یک خود و هم کیشان خود را از سایر مردم برتر و شرافتمندتر میپندارند بلکه
فرزندان آفریدگار و دوستداران او معرفی مینمایند و غضب پروردگار را بر هر یک از آن دو گروه مانند غضب پدر بر فرزندان
خود پنداشتهاند و از شعار خدا پرستی سوء استفاده مینمایند در صورتی که سر لوحه دین آسمانی آن است که بشر را بسلامت طبع
و فضیلت خلقی ترغیب میکند و از خودستائی و غرور که ریشه کفر و شرك است باز میدارد و به حکم خرد نیز خطرناکترین بشر
غرور است بدین جهت از قبول دین اسلام و پیروي از برنامه قرآن که پروردگار براي انتظام زندگی و سوق بشر به سوي سعادت
مقرّر داشته سرپیچی نموده و با نشر دین اسلام مبارزه میکنند. ، ص: 199
لکن خداوند متعال در ذیل این آیه شریفه میفرماید:
یا محمّد به ایشان بگو اگر مطلب چنین است پس چرا خداوند شما را بسبب گناهانتان عذاب میکند، در دنیا بقتل و اسارت و خراب
شدن دیار و انهدام مسجدتان در بیت المقدس بدست بت پرستان و جریان عداوت و بغضاء در بین مسیحیان الی الأبد چنانکه
پارهاي کمونیست و پارهاي سرمایهدار دائما بجان هم افتاده خون یکدیگر را میریزند تا همدیگر را فانی و معدوم سازند و در
آخرت هم بگفته خودشان براي ایّام گوساله پرستی دچار عذاب الهی خواهند شد و اگر پندار شما درست بوده است پدر با پسرانش
چنین نمیکند و اولاد هم سر از فرمان پدر مانند شماها بیرون نمیبرد پس چنین نیست بلکه شما هم بشري از جمله مخلوقات
خداوند هستید و هیچ مزیّت و تفضیلی بر غیر خودتان ندارید و آمرزش و عذاب هم بسته به خواست و مشیّت خداست هر کس را
بخواهد میآمرزد و هر که را که به خدا و رسولش کافر شود عذاب میکند.
قوله تعالی: یا أَهْلَ الْکِتابِ قَدْ جاءَکُمْ رَسُولُنا یُبَیِّنُ لَکُمْ عَلی فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا ما جاءَنا مِنْ بَشِیرٍ وَ لا نَذِیرٍ.
کلمه فترة که به معنی سستی است اشاره دارد به اینکه روزگاري پیغمبران نیامدند و سستی پدید آمد تا اینکه پیغمبر اسلام و خاتم
پیغمبران ششصد سال بعد از حضرت عیسی بن مریم و یا بقولی پانصد و پنجاه سال پس از حضرت عیسی ظهور کرد لذا خداوند
میفرماید: پس از زمان فترت رسول خودمان را براي شما فرستادیم تا قاطع عذر شما باشد و نگوئید بر ما پیغمبري نیامد که ما را از
عذاب ، ص: 200
بترساند و نعمتهاي اخروي مژده دهد.
در اینجا ممکن است بگویند طبق عقیده ما نباید چنین فطرتی وجود داشته باشد زیرا جامعه انسانیّت نباید لحظهاي از نماینده خالی
بماند.
جواب داده میشود که از کلمه من الرّسل که در آیه مورد بحث میباشد استفاده میشود: در این مدّت مزبور پیامبري مبعوث نشده
است نه اینکه اوصیاء انبیاء هم نبوده و نباشند بلکه اوصیاء پیامبران همه وقت بوده و هستند، لذا تفسیر صافی از علیّ علیه السّلام نقل
کرده که میفرماید:
لا تخلوا الأرض من قائم للّه بحجّۀ، امّا ظاهر مشهور و أمّا خائف معمور- یعنی زمین از قائمی که به وسیله حجّت و برهان براي خدا
قیام کند خالی نخواهد بود و آن قائم یا ظاهر و مشهور و یا اینکه ترسان و پنهان است.
، ص: 201
روایات .... ص : 201
1) کافی در ذیل آیه: یا أَهْلَ الْکِتابِ قَدْ جاءَکُمْ رَسُولُنا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثِیراً مِمَّا کُنْتُمْ تُخْفُونَ. )
از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که آنحضرت فرمودند:
صفحه 97 از 214
پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله بیان کرد براي یهود و نصاري چیزهائی را که آنها پنهان میکردند از تورات چه از احکام یا
اخباري که مربوط به ظهور آن حضرت بود.
2) در کافی ذیل آیه: قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبِینٌ- از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده که آنحضرت فرمودند: مراد )
از نور پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و امیر المؤمنین علیه السّلام و ائمّه میباشند.
3) کافی از ابی حمزه ثمالی روایت کرده که وي گفته در خدمت امام محمّد باقر علیه السّلام به حجّ مشرّف شدم در آن سالی که )
هشام بن عبد الملک به حج رفته و نافع مولاي عمر بن خطاب همراه او بود در رکن و مقام مردم در اطراف حضرت باقر اجتماع
کرده بودند نافع از هشام سؤال کرد این شخص کیست که این قدر مردم باو احترام میکنند و اطرافش را گرفتهاند هشام گفت آن
بزرگوار حضرت امام محمّد باقر امام اهل کوفه است نافع گفت الان میروم از او مسائلی را سؤال میکنم که نمیتواند جواب آنها
را بدهد مگر پیغمبر یا وصی او هشام گفت پرسش کن شاید او را خجالت بدهی نافع مردم را عقب زد و بحضور آن حضرت رسید
گفت مسائلی دارم که بجز پیغمبر یا وصیّ ، ص: 202
او نمیتواند آنها را جواب دهد، حضرت سر مبارك خود را بلند کرد و فرمود هر چه دلت میخواهد سؤال کن گفت مرا از مدّت
فاصله بین حضرت عیسی و پیغمبر خاتم خبر دهید فرمود خبر دهم آنچه را که صحیح و حق است یا آنچه را که تو عقیده داري
عرض کرد قول من و قول حق هر دو را بفرمائید فرمود امّا صحیح و حق آن است که پانصد سال فاصله بود ولی بقول تو ششصد
سال نافع خجل و شرمنده به نزد هشام برگشت.
4) حضرت امام محمّد باقر علیه السّلام به زراره فرمود: هنگامی که روز قیامت فرا رسد خداي توانا هفت دسته را جمع میکند: )
1) کودکانی که نابالغ بمیرند. )
2) مردمی که در زمان فترت از دنیا رفته باشند. )
3) پیرمردي که پیغمبر اسلام را درك نموده و از شدّت پیري عقلی نداشته بآن بزرگوار ایمان بیاورد. )
4) شخصی که کر بوده. )
5) شخصی که لال و غیر عاقل بوده. )
6) شخص مجنون. )
7) شخصی که ابله بوده است هر یک از این هفت دسته بر خدا احتجاج مینمایند خداي علیم یکی از فرشتگان را میفرستد تا )
آتشی را براي آنان بیفروزد سپس فرشته دیگر را نزد ایشان میفرستد که بآنان بگوید پروردگار شما بشما دستور داده وارد این آتش
شوید کسیکه داخل آن شود آتش بر او سرد گشته و سلامت داخل بهشت میگردد و کسیکه تخلف نماید و داخل نشود داخل
دوزخ میگردد.
، ص: 203
تجزیه و ترکیب .... ص : 203
قوله تعالی: یا أَهْلَ الْکِتابِ قَدْ جاءَکُمْ رَسُولُنا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثِیراً مِمَّا.
خداوند متعال در این آیه شریفه بجاي یا اهل الکتابین یا اهل الکتاب فرمودهاند، زیرا کلمه کتاب اسم جنس است و شامل تورات و
انجیل هر دو میشود.
کلمه ممّا مرکّب از دو کلمه من و ما است یعنی از آنچه کتاب مبین بطور عطف تفسیري بر کلمه نور عطف شده است و همان را
شرح میدهند و منظور از نور و کتاب همان قرآن است.
صفحه 98 از 214
قوله تعالی: یَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ.
کلمه باء در به بمعناي وسیله است و ضمیر در به به کتاب و یا نور بر میگردد.
کلمه سبل جمع سبیل یعنی راهها و معنی سبل السلام به نظر سدّي و حسن بصري این است که مینمایاند راه دین خدا را که عبارت
از اسلام است و یا راه ثواب خدا را که بهشت باشد.
امّا زجاج گفته یعنی راهنمائی میکند مرا بسلامتی و آسایش از هر شرّ و بسوي وصول بهر خوب و مرغوب.
قوله تعالی: لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ.
حرف لام در لقد کفر جواب قسم است یعنی اقسم لقد کفر.
قوله تعالی: فمن یملک یعنی یدفع و یمنع یعنی چه کسی مانع و ، ص: 204
جلوگیر قدرت اوست.
قوله تعالی: وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما- کلمه للّه خبر است مقدم و کلمه ملک مبتداء است مؤخر براي رساندن
انحصار که در بیان مقصود لازم است.
قوله تعالی: یَخْلُقُ ما یَشاءُ هر دو جمله بهیئت مضارع صفت فعل پروردگار و دلالت بر تلبّس خلق و دوام تدبّر دارد.
قوله تعالی: وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ- شیء صفت مشبهه بمعنی خواسته است که در نظام هستی موقعیّت بسزائی دارد.
و کلمه قدیر صفت فعل پروردگار است.
قوله تعالی: یا أَهْلَ الْکِتابِ قَدْ جاءَکُمْ رَسُولُنا یُبَیِّنُ لَکُمْ عَلی فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ- کلمه علی فترة متعلّق به افعال عموم و حال است براي
ضمیر کلمه یبیّن و کلمه جمیعا نیز در آیه قبل حال است براي کلمه مسیح و کلمه امّه و کلمه و من فی الأرض و مفعول کلمه یبیّن
که احکام و دستورات بوده حذف شده است زیرا منظور از بعثت پیامبران تبلیغ و بیان احکام بوده است.
قوله تعالی: أَنْ تَقُولُوا- به عقیده بصریان در محل نصب بتقدیر کراهۀ ان تقولوا است، سپس مضاف که مفعول له بوده حذف شده و
مضاف الیه جایگزین آن شده است.
بنظر کسائی و فرّاء تقدیر ان لئلّا تقولوا، است و در کلمه من بشیر کلمه من زائد و فائده آن نفی جنس است.
محلّ جار و مجرور رفع است بتقدیر ما جاءتنا بشیر و لا نذیر.
، ص: